

تأثیرات مناظرات امام صادق و امام رضا علیهما السلام
1.تاثیرات مناظرات امام صادق علیه السلام
یکی از ویژگیهای عمده دوره امام صادق علیهالسلام، این بود که شور و نشاط علمی و فرهنگی در جامعه اسلامی گسترش چشمگیر و کمنظیری پیدا کرد. شور و نشاط علمی ای که در تاریخ بشر کمسابقه است که ملتی با این شور و نشاط به سوی علوم روی آورد اعم از علوم اسلامی و علوم کلی انسانی است. این را در کتب تاریخ نوشتهاند که ناگهان (در آن عصر) یک حرکت و یک جنبش علمی فوق العادهای پیدا میشود و زمینه برای این که اگر کسی متاع فکری دارد عرضه بدارد فوقالعاده آماده میگردد. در این زمان بازار جنگ عقاید داغ میشود، افکار و جریان های مختلف فکری میدانی برای عرضه پیدا میکنند، دانشمندان در موضوعات به بحث و بررسی مشغول میشوند و در این میدانی که جنگ اندیشه به وقوع پیوسته است حتی افکار الحادی و جریانات فکری منحرف نیز مجال بروز پیدا میکنند. که همین جنبش علمی خود موجب بروز مناظراتی بین امام و سایر ادیان دیگر میشود که به اهم تاثیرات آن اشاره میکنیم:
الف. برتری علمی امام نزد اهل علم :
در شرایط زمانی که گفته شد امام صادق علیهالسلام با همه جریانات فکری چه آنهایی که در چهارچوب اسلام به عرضه افکار گوناگون میپردازند و چه آنهایی که با اساس عقاید اسلامی مخالفند، به مواجهه بر میخیزد تا عقاید باطل را بکوبد و اندیشههای منحرف را اصلاح کند و در این میان عقاید ناب اسلامی را به تشنگان حقیقت هدیه نماید تاجایی که «ابوحنیفه» پیشوای اهل سنّت میگوید: من فقیه تر از امام صادق (علیه السلام) کسی را ندیدهام. روزی طبق سفارش «منصور دوانیقی» چهل مساله مهم فقهی را آماده کرده بودم تا در جلسهای با حضور شخص خلیفه مطرح کنم . هنگامی که در محضر خلیفه با امام روبرو شدم و سؤالها را مطرح کردم حضرت آنچنان پاسخها را طبق اقوال مختلف بیان کردند و به هر چهل مساله آن چنان پاسخ دادند که همگان اعتراف کردند که او دانشمندترین مردم و آگاهترین آنان بر موارد اختلاف آراء مردم میباشد .
نمونه دیگر مناظره حضرت با عالم اهل شام است که ازشام برای مناظره باحضرت تامدینه آمده بود:
از یونس بن یعقوب نقل است که گفت: روزى نزد امام صادق علیه السّلام بودم که مردى از أهل شام بر آن حضرت وارد شده و گفت: من مردى وارد به کلام و فقه و فرائض مىباشم، خدمت شما براى مناظره با اصحابت رسیدهام.
حضرت بدو فرمود: این کلامى که مىگویى ریشه در کلام رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله دارد یا از خودت مىباشد؟ گفت: برخى از سخنان نبوىّ و برخى از جانب خود من است.
فرمود: پس تو شریک پیغمبرى؟ گفت: نه، فرمود: از خداى عزّ و جلّ وحى شنیدهاى؟ گفت: نه، فرمود: چنان که اطاعت پیغمبر را واجب مىدانى اطاعت خودت را هم واجب مىدانى؟ گفت: نه.
حضرت روى بمن داشته و فرمود: اى یونس، این مرد پیش از آنکه وارد بحث شود خودش را محکوم کرد (زیرا گفته خودش را حجّت دانست بىآنکه دلیلى بر حجّیّتش داشته باشد)
«حسن بن علی وشاء» که از شخصیتهای بزرگ شیعه به شمار میرود میگوید: من فقط در مسجد کوفه نهصد نفر از اساتید بزرگ و تربیت یافتگان مکتب امام صادق (علیهالسلام) را درک کردم که هر یک حوزه درسی تشکیل داده و آنچه را که از مکتب حضرت فراگرفته بودند، برای شاگردان خود بازگو میکردند.
ب. ایمان آوردن طرف مقابل:
یکی از تأثیرات مهمی که درمناظرات امام صادق علیهالسلام در بعضی مواقع رخ میداد تسلیم شدن طرف مقابل واسلام آوردن اوست چراکه وقتی مخالفین با استدلالهای محکم و غیرقابل خدشه حضرت مواجه میشدند راهی جز تسلیم در برابرحق و پذیرش اسلام نداشتند البته ناگفته نماندکه عدهای مانند ابن ابی العوجا با اینکه بارها به مناظره با حضرت میپرداخت و سرکوب میشد ابداً ایمان نیاورد.
روزی ابن ابى العوجا کنار کعبه به حضور امام صادق (ع) آمد؛ یکى ازشیعیان به امام عرض کرد: آیا ابن ابى العوجا مسلمان شده است ؟
امام در جواب فرمودند : قلب او نسبت به اسلام ؛ کور است ؛ او مسلمان نمىشود.
امّا عده دیگری که واقعاً طالب حقیقت بودند بعد از نگرش به استواری استدلالهای امام ایمان آورده و بعضاً جز یاران حضرت قرار میگرفتند که بهترین شاهد این ماجرا همان مناظره حضرت با عبدالملک مصری و مرد شامی و یا مناظره حضرت با ابوشاکر دیصانی است :
روزى فردى زندیق بهنام أبوشاکر دیصانىّ بر امام صادق علیهالسّلام واردشده وگفت: اى جعفربن محمّد مرا به معبود وخدایم راهنمایى و دلالت کن!.
امام صادقعلیهالسّلام فرمود: بنشین، در این وقت پسر بچّهاى وارد شد که با تخم مرغى بازى مىکرد، امام فرمود: اى پسر این تخممرغ را به من بده. آن راگرفت و فرمود: اى دیصانىّ، این سنگرى است پوشیده، که پوستى ضخیم دارد و زیر آن پوستهاى نازک است، و زیر آن طلایى است روان و نقرهاى آب شده، وهیچ کدام باهم مخلوط نشده و به همان حال باقى است، نه مصلحى از آن خارج شده تا بگوید من آن را اصلاح کردم و نه مفسدى درونش رفته تا بگوید من آن را فاسد کردم، و معلوم نیست براى تولید نر آفریده شده یا ماده، ناگاه میشکافد و طاووسى رنگارنگ بیرون میدهد، آیا تو براى این مدبّرى درمىیابى؟!
راوى گوید: دیصانىّ مدّتى سربزیرافکندوسپس گفت: گواهى دهم که معبودى جزخداى یگانه بىشریک نیست، واینکه محمّد بنده وفرستاده اوست و تو امام وحجّت خدایى بر مردم و من از حالت پیشین توبهگزارم.
ج.آموزش به شاگردان
یکی دیگر از تأثیراتی که مناظرات امام صادق علیهالسلام داشت این بود که درخلال مناظرات خود شیوههای صحیح مناظرات را به شاگردان خود میآموخت که بااستفاده از این شیوهها با معاندین به مبارزه بپردازند واین به دو صورت بود گاهی به آنها محتوای مناظره را میآموختند مانند آنجا که فرمودند : برای اثبات امامت ما با خصم مابه وسیله سوره قدر به احتجاج بپردازید وگاهی شیوه مناظره را به آنها میآموختند مانند آنجایی که اصحاب با مرد شامی به مناظره میپردازند پس از امام مناظره حضرت به آنها ایراد کارشان را بیان نموده و طریقه صحیح را به آنها گوشزد میکند.

برای دانلود متن کامل پایان نامه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه ، پروپوزال ،سمینار مقطع کارشناسی ، ارشد و دکتری در موضوعات مختلف با فرمت ورد می توانید به سایت 40y.ir مراجعه نمایید
رشته حقوق همه گرایش ها : عمومی ، جزا و جرم شناسی ، بین الملل،خصوصی…
در این سایت مجموعه بسیار بزرگی از مقالات و پایان نامه ها درج شده که قسمتی از آنها به صورت رایگان و بقیه برای فروش و دانلود درج شده اند
سپس امام صادق علیهالسّلام رو به حمران کرده وفرمود: تو سخنت را دنبال حدیث مىبرى (سخنانت مربوط است) و به حقّ مىرسى، و به هشام بنسام متوجّه شده و فرمود: تو در پى حدیث مىگردى ولى قدرت تشخیص ندارى (قصد دارى مربوط سخن بگوئى ولى نمىتوانى)، پس رو به احوال نموده و فرمود: توبسیار قیاس مىکنى، ازموضوع خارج مىشوى، مطلبى باطل را به باطلى ردّ مىکنى و باطل تو روشنتراست.
سپس رو به قیس ماصر کرده و فرمود: سخنت و بهگونهاى است که هر چه خواهى به حدیث پیامبر نزدیکتر باشد دورتر شود حقّ را به باطل مىآمیزى با آنکه حقّ اندک از باطل بسیار بىنیاز مىکند، تو و احول از شاخهاى به شاخهاى مىپرید وبا مهارتید.
یونس گوید: بهخدا من فکر مىکردم آنحضرت نسبت به هشام همتاى آنچه درباره آن دوگفت مىفرماید، ولى فرمود: اى هشام تو به هردو پا به زمین نمىخورى (یعنى طورى که جوابى برایت نباشد) تا خواهى بهزمین برسى پروازمىکنى (یعنى بهمحض شکست خود را نجات مىدهى)، همچو تویى باید بامردم سخن بگوید، خود را از لغزش نگهدار، شفاعت ما در پى آن – به خواست خداوند- مىآید .
بنابراین امام صادق علیه السلام با توجه بهاهمیت مناظرات و پرسشهای طرف مقابل به امر شاگرد پروری نیزتوجه داشته وبااستفاده از موقعیت خاص مناظرات به تربیت شاگردانی همچون هشام بن حکم ومومن الطاق و… می پرداختند تا بتوانند از توان علمی آنها در مباحث کلامی استفاده نمایند.
د. گسترش نهضت علمی
امام صادق (علیه السلام) در سالهای آخر حکومت امویان و اوایل حکومت عباسیان، با استفاده از درگیری بنیامیه و بنیعباس و مشغولیت آنان به مسایل خود که موجب تخفیف خفقان شده بود، نهضت علمی و مذهبی خود را گسترش داده و عملا مدینه را حوزه درسی قرار دادند که در آن هزاران پژوهنده مشتاق، در رشتههای گوناگون از محضر آن امام بهره میگرفتند . شرکت امام در مناظرات وایجاد زمینههای پرسش وپاسخ ومناظره ونقد دیدگاه های دیگران درآن زمان شهرت علمی امام را در بلاد اسلامی آن چنان چشمگیر و زبانزد خاص و عام کرده بود که از نقاط بسیار دور سرزمینهای اسلامی برای کسب فیض به مدینه و حوزه درس او میآمدند و از دریای بیکران علوم الهی او بهره میبردند. حتی بسیاری از متفکران غیر مسلمان نیز برای مذاکره علمی با امام به خدمتش میرسیدند و حضرت به میزان سطح درک و علمشان پاسخ میگفتند؛ گاهی سطح علمی سؤالکننده ایجاب میکرد که حضرت پاسخ علمی و فلسفی بدهد و گاهی پاسخ در حد ابطال دلیل خصم بودن و گاهی سادهتر از آن.
بدینگونه، حضرت با نهضت علمی خود افق معارف اسلامی را چنان گسترش داد که دیگر توطئههای دشمنان نتوانست جلوی فوران انوار معرفت را بگیرد. حرکت علمی و فرهنگی امام صادق علیهالسلام در آن حد از اهمیت است که می توان گفت سرسلسله همه جریانها و حرکتهای علمی مسلمانان به نوعی از این امام بزرگوار بهره جسته اند. بهعنوان مثال تمام امامهای اهل تسنن یا بلا واسطه و یا معالواسطه شاگرد امام بوده و نزد امام شاگردی کرده اندکه همه این روی دادها نتایج مناظراتی است که حضرت با آنها داشته وآنها به مقام علمی حضرت اعتراف کرده اند.
2. تاثیرات مناظراتی امام رضا:
یکی از دورانهای شکوفایی علمی در عصراهل بیت علیهمالسلام دروان امام رضاعلیهالسلام است که باتوجه به موقعیت خاصی که شیعه در این عصربه جهت ولایتعهدی حضرت از طرفی و از سوی دیگر گسترش نهضت ترجمه و ایجاد کرسیهای داغ بحث وگفتگو بین ادیان مختلف پیدا کرده بود، این فرصت را برای شیعه ایجاد کرده بود تا بتواند علوم و معارف حقه خود را در اختیار دیگران بگذارد تا هم به حقانیّت معارف شیعه دست پیدا کنند و هم اینکه بتوانند از سرچشمه علوم ومعارف الهی استفاده کنند لذا دراین رابطه مناظرات وگفتگوهای امام رضا علیهالسلام بیشترین نقش را در این زمینه داشته است که به اهم آنها اشاره میکنیم:
الف: برتری علمی امام:
اقرار پیاپی مناظرهکنندگان به اعتقادات امام و برتری و تفوق او در بحث، نشان از پیروزی قاطع آن حضرت در این مناظرات دارد. جاثلیق در جایی اعتراف میکند که جز (الله) خدای دیگری نیست و از اعتقاد به تثلیث دست برمیدارد. او که در ابتدا چنان وارد بحث میشود که گویی ذرهای در پیروزی خود شک ندارد، در انتهای کار با گفتن «دیگری از تو سؤال کند. به مسیح سوگند که در میان دانشمندان مسلمان، مانند تو نیست» سرافکنده از بحث خارج می شود. یا رأس الجالوت و بزرگ زرتشتیان با سکوت معنیدار خود از ادامه بحث خودداری میکند و در نهایت عمران صابی که با اقرار به وحدانیت خداوند و نبوت پیامبر اسلام (ص)مسلمان شده و از طرف امام به ناحیه بلخ فرستاده میشود؛ همه گواه بر قاطعانه بودن پیروزی امام در این مناظره و برتری کامل و بلاشک امام بر همه بزرگان کلامی عصر خویش است. این پیروزی آن چیزی نبود که مأمون به دنبالش میگشت. او امیدوار بود تا با شکست امام بتواند تا حدودی از محبوبیت روزافزون آن حضرت کم کرده، توجهات را به سوی خود جلب نماید. وجود برخی مناظرات مأمون در کاخ خود، نشان از این دارد که او بسیار مایل بوده تا خود را شخصیتی علمی معرفی نماید؛ ولی پیروزی قاطع امام ضربه سختی به جایگاه و شخصیت او وارد کرد. این مطلب از کلمات محمد بن جعفر- عموی امام(ع) – پس از مناظره و حیرت او از چگونگی مناظره امام کاملاً مشخص است. او امام را از ادامه این راه به سبب ح
سادت مأمون بیم می دهد و امام در پاسخ به نوفلی این سخن عموی خود را رد نمی کند
به عنوان نمونه در مناظره امام رضا علیه السلام باعمران صائبی که بربرتری حضرت را می رساند پس از آنکه سؤال و جواب میان آن حضرت و عمران صابى به طول انجامید و آن حضرت وى را در بیشتر پرسشهایش ملزم نمود تا اینکه پایان کار بدان جا انجامید که گفت: اى آقاى من، شهادت مىدهم که او همان گونه است که وصفش نمودى، ولى پرسشى باقى مانده.
امام فرمود: هر چه مىخواهى پرسش کن.
گفت: در باره خداى حکیم مىپرسم که او در چه چیزى مىباشد؟ و آیا چیزى اورا احاطه نموده است؟ و آیا از چیزى به چیزى دیگر تغییر مکان مىدهد؟ یا نیازى به چیزى دارد؟ فرمود: این از پیچیدهترین نکاتى است که مورد پرسش همه مردم مىباشد، و افرادى که دچار کاستى در عقل و علم و فهم هستند آن را نمىفهمند، و در مقابل، عقلاى منصف از درک آن عاجز نیستند، پس خوب در جواب من دقّت کن و آن را بفهم اى عمران.
امّا مطلب نخست آن: اگر خداوند مخلوقات را به خاطر نیاز به ایشان خلق کرده بود، جائز بود که بگوییم به سمت مخلوقاتش تغییر مکان مىدهد چون نیاز به آنان دارد، ولى او چیزى را از روى نیاز خلق نکرده است و همیشه ثابت بوده است نه در چیزى و نه بر روى چیز، إلّا اینکه مخلوقات یک دیگر را نگاه مىدارند و برخى در برخى دیگر داخل شده و برخى از برخى دیگر خارج مىشوند، و خداوند متعال با قدرت خود تمام اینها را نگاه مىدارد، و نه در چیزى داخل مىشود، و نه از چیزى خارج مىگردد، و نه نگاهدارى آنان او را خسته و ناتوان مىسازد، و نه از نگاهدارى آنان عاجز است، و هیچ یک از مخلوقات چگونگى این امر را نمىداند، مگر خود خداوند و آن کسانى که خود، آنها را بر این امر مطّلع ساخته باشد، که عبارتند از: پیامبران الهى و خواصّ و آشنایان به اسرار او، حافظان و نگاهبانان شریعت او، فرمان او در یک چشم بر هم زدن بلکه زودتر به اجرا در مىآید، هر آنچه را اراده فرماید، فقط به او مىگوید: موجود شو، و آن شیء نیز به خواست و اراده الهى موجود مىشود، و هیچ چیز از مخلوقاتش از چیز دیگرى به او نزدیکتر نیست، و هیچ چیز نیز از چیز دیگر از او دورتر نیست، آیا فهمیدى عمران؟
گفت: بله سرورم، فهمیدم، و گواهى مىدهم که خداوند تعالى همان گونه است که توضیح دادى و به یکتایى وصفش نمودى، و گواهى مىدهم که محمّد بنده اوست که به نور هدایت و دین حقّ مبعوث شده است، آنگاه رو به قبله، به سجده افتاده اسلام آورد.
حسن بن محمّد نوفلىّ گوید: وقتى سایر متکلّمین، عمران صابى را چنین دیدند- با آنکه سرسخت بود و تا به حال کسى در بحث بر او غلبه نکرده بود- هیچ کس به حضرت رضا علیه السّلام نزدیک نشد، و دیگر از حضرت سؤالى نکردند، کم کم مغرب در آمده و مأمون و حضرت رضا علیه السّلام برخاسته بداخل رفتند، و مردم نیز متفرّق شدند.
ب: ایمان آوردن برخی از مناظره کنندگان:
درجریان مناظره حضرت با علمای ادیان دیگر، دست کشیدن جاثلیق از تثلیث و مسلمان شدن عمران صابی از نتایج اولیه این بحث بوده است.پس از مناظره، امام مرکبی را برای عمران صابی فرستاده، او را نزد خود دعوت می کند. وقتی عمران وارد می شود امام به او یک خلعت، یک مرکب و ده هزار درهم داده، وی را مسئول گردآوری صدقات در بلخ می نماید. در این میان مأمون هم به او ده هزار درهم هدیه می کند. این پیروزی بزرگی برای یاران امام بود؛ زیرا امام پس از آن با بزرگان ادیان مختلفی وارد بحث شده و همه را شکست داده است و تبدیل به مبلغ اسلام ناب در منطقه خود گردید که میتوان آن را یکی از بهترین دستاوردهای این بحث دانست.
ج: شکست مأمون:
مأمون که با آوردن امام به مقر حکومت خود، قصد محدود کردن آن حضرت را داشت، در طول مدّت اقامت آن حضرت کوشید تا با برگزاری مناظرات مختلف با بزرگان کلامی متعدد، بهانهای برای تخریب شخصیت امام بیابد، ولی این مسئله برخلاف خواست او پیش رفت و جایگاه علمی امام بیشتر نمایان شد. مأمون بدون این که خود بداند، فرصتی را برای امام فراهم نمود که این فرصت در جایی
