مبنای “قابل فهم بودن قرآن و جواز تفسیر آن”، پیشفرض هرگونه استنباط از قرآن کریم است در واقع استنباط از قرآن کریم اعم از استباط فقهی، کلامی، اخلاقی و انواع دیگر هریک فرع و مترتب بر مبنای مذکور است. بنابرین ناگزیر باید مبنای مذکور را به منظور استنباط از قرآن پذیرفت.
۱-۱-۳- حجیت ظواهر قرآن
حجیت ظواهر یکی از مباحث اصول فقه است که در ارتباط با استنباط از قرآن کریم است. در واقع حجیت ظواهر از شمار مهمترین مبانی استنباط از قرآن کریم بشمار مىرود. حجیت ظاهر قرآن از آن جهت مهم تلقی مىشود که نصوص “قطعی الدلاله” در باب قصص قرآن به فراوانی یافت نمىشوند و تنها پس از اثبات این کبری کلی که ظاهر قرآن حجت است مىتوان راه استنباط از آیات را گشود و ادعا نمود که این آیه در این معنا ظهور دارد. لذا مفسران و قرآن پژوهان در قصص قرآن بیشتر با ظواهر آیات مواجه هستند. هرگونه استنباط از قصص قرآن منوط به پذیرفتن مبنای حجیت ظواهر است.
لازم به ذکر است که در علم اصول فقه، ظن دو بخش دارد: ظن خاص، و ظن مطلق:
أ- ظن مطلق آن است که هر ظنى از هر راهى (به جز ظنون باطله مثل قیاس) حاصل شود حجّت و لازم الاتباع است و مدرک حجیّت آن دلیل انسداد است که از مقدماتى تشکیل شده و نتیجه آنها لزوم اتباع ظن است، خواه ظن حاصل از خبر واحد باشد یا از ظواهر، یا از راه شهرت فتوائی.
ب- ظن خاصّ عبارت است از اماره ظنیهاى که دلیل خاصّ بر حجیّت خصوص آن قائم شده، مثل ظواهر و خبر واحد ثقه که به عنوان ظاهر بودن یا خبر ثقه بودن دلیل قاطع بر حجیّت آنها قائم شده است. مهمترین این امارات ظنیه پنج اماره است. ظواهر، اجماع منقول، قول لغوى، شهرت فتوائیه و خبر واحد.۴۹
۱-۱-۳-۱- تعریف حجت و معنای حجیت در علم اصول
حجت در لغت به هر چیزی اطلاق مىشود که به آن استدلال شود، علم آور باشد یا نباشد، مشروط به اینکه خصم آن را پذیرفته باشد.۵۰ هرآنچه متعلق خود را اثبات نماید اما به درجه قطع و یقین نرسیده باشد نزد اصولیان، حجت نامیده مىشود.۵۱ گویا حجیت در کاربرد اصولی خود، برگرفته از همان معنای لغوی واژه، اما از باب تسمیه خاص به اسم عام مىباشد، از آن رو که “اماره” یعنی همان ظن معتبر، از مواردی است که اگر مکلف بر طبق آن عمل کند ولی با واقع مطابقت ننماید، معذر و منجز است.۵۲
۱-۱-۳-۲- ظاهر و نص
دلالت هر لفظى بر مقصود گوینده از دو حال خارج نیست: دلالت لفظ بر یک معنى چنان صریح و روشن باشد که احتمال خلاف منتفى باشد. این قبیل دلالت را “نصّ” گویند. دیگر اینکه دلالت به گونهاى است که احتمال خلاف نیز منتفى نیست. به عبارت دیگر: چند معنى در لفظ محتمل است که یکى از این معانى زودتر به ذهن خطور مىکند، ولى ممکن است گوینده معناى دیگرى را اراده کرده باشد. چنین دلالتى را “ظهور” گویند. یعنى لفظ در این معنى که زودتر به ذهن مىرسد ظهور دارد. شکّى نیست که نصّ، هم براى گوینده و هم براى شنونده حجّت است. ولى چون ظواهر تنها مفید ظنّ هستند، باید دید آیا دلیل محکمى بر اعتبار چنین ظنّى داریم تا در نتیجه بتوانیم به ظواهر قرآن و روایات استناد کنیم یا خیر؟ به عبارت دیگر: اختلاف در حجیّت ظاهر است. آیا بعد از ثبوت ظهور، این ظهور حجّت است یا خیر؟ اصولیان هرچند در دلیل حجیّت ظواهر و مقدار آن اختلاف دارند ولى در اصل حجیّت ظواهر اتفاق دارند.۵۳
۱-۱-۳-۳- دلیل حجیّت ظواهر
بیشتر اصولیان دلیل حجیّت ظواهر را بنا و روش عملى عقلا مىدانند، که به حکم عقل، مخالفت با ظاهر را، به صرف احتمال خلاف ظاهر، روا نمىدانند.۵۴ به گفته مظفر، دلیل حجیّت ظاهر، منحصر در بناى عقلا است.۵۵ وی براى توضیح و تبیین مطلب، همان راهى را مىپیماید که براى بیان حجّیت خبر واحد ارائه مىشود، یعنى شکّى نیست که مردم در زندگى روزمره خود و در محاورات جارى بین خودشان، براى فهمیدن مقصود همدیگر، بر ظاهر کلام اعتماد مىکنند و هیچگاه در ترتیب اثر بر گفتههاى یکدیگر به این دلیل که کلام او نصّ در مقصود نبوده است، اهمال و سستى و بىتوجّهى نمىکنند. وقتى روش عقلا اینگونه بود، شارع مقدّس نیز به عنوان رییس عقلا، نه تنها از این روش منع نکرده، بلکه خود نیز براى تفهیم مقاصدش همین روش را دنبال نموده است. بنابراین، قطع پیدا مىکنیم که ظاهر نزد شارع مقدّس حجّت است.۵۶ البته در خصوص حجیت ظواهر دیدگاههای گوناگونی وجود دارد که بررسی آن در این مجال نمىگنجد برای مطالعه بیشتر به منابع زیر مىتوان رجوع کرد.۵۷
۱-۱-۴- ساختار چند معنایی قرآن کریم
در شمار مهمترین مبانی تفسیر قرآن و استنباط از آن، اعتقاد به ساختار چندمعنایی برای همه آیات قرآن است که بر این اساس، برای هر آیه پس از گذر از معنای ظاهری، مىباید به معنای درونی و لایههای بعدی معانی آیات توجه نمود که از آن به “بطن” و یا “استعمال لفظ در بیش از یک معنی” تعبیر مىشود. در اصطلاح مفسران شیعه، غالباً “بطن” همتای “تاویل” و در برابر معنای ظاهر آیات دانسته شده است. زیرا غالب مفسران شیعه براساس روایت “ظهره تنزیله و بطنه تاویله” تاویل را با باطن آیات یکسان و آن را مرحلهای پس از فهم ظاهری آیات مىدانند.۵۸ باطن به تعبیری همان معانی نهفته در درون معنای ظاهری است؛ خواه یک معنا باشد یا بیشتر، نزدیک باشد یا دور.۵۹ بنابراین هر معنای غیر ظاهری، بطن است و دارای مراتب و سیر صعودی و در برابر تنزیل است که سیر نزولی دارد، و این همان “ساختار چند معنایی” آیات است.۶۰
در میراث روایی امامیه روایات متعددی ناظر به اشتمال قرآن بر معانی ظاهری و باطنی و به تعبیر دیگر بیانگر ساختار چند معنایی قرآن وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
أ- امام باقر(ع) در روایتی فرمود: “همانا قرآن بطنی دارد و بطن آن بطن دیگری دارد و قرآن ظاهری دارد و ظاهر آن ظاهر دیگری دارد”. ۶۱
ب- حمران بن اعین گوید: از امام باقر(ع) پرسیدم: معنى ظهر قرآن و بطن آن چیست؟ فرمود: “ظهر آن کسانى هستند که قرآن درباره ایشان نازل گردیده، و بطن آن کسانی هستند که پس از نزول قرآن همانند گروه اوّل به آن عمل مىکنند و هر چه در باره آنان نازل شده در باره اینها نیز جارى مىشود”.۶۲
اعتقاد به ساختار چندمعنایی قرآن کریم ارتباط بسیاری با جاودانگی قرآن کریم دارد زیرا زیرا با عنایت به مسأله تأویل و بطون معنایی مىتوان در گذر زمان مصادیق نوظهور را در شمار حکم آیه به حساب آورد البته با عنایت به این قاعده تفسیری که مورد نزول، نمىتواند مخصص عموم آیه باشد.
اما در پیوند “اعتقاد به ساختار چندمعنایی قرآن” و “استنباط کلامی از قصص قرآن” گفتنی است که عدم اعتقاد به ساختار چندمعنایی برای قرآن، راه جریان و تطبیق آیه بر مصادیق گوناگون را در برابر مفسران و قرآن پژوهان خواهد بست و در این صورت تنها باید به مورد نزول آیه تمسک نمود و بىگمان گرد و غبار کهنگی بر سیمای قرآن خواهد نشست و به جاودانگی آن خدشه وارد مىسازد. با تند دادن به مطلب مذکور، این نابسامانی در استنباط از همه آیات قرآن نمایان خواهد بود به ویژه در عرصه استنباط کلامی از قصص که در این صورت برای مطرح کردن جری و تطبیق و بیان سنتهای الهی در قصص قرآن مجالی باقی نخواهد ماند.
۱-۱-۵- انسجام و پیوستگی آیات قرآن کریم
قرآن گرچه در طول ۲۳ سال بر پیامبر اسلام(ص) نازل شده و نزول آیات آن در مراحل و شرایط مختلف بوده است، ولی همه آنها در ارتباط با هم و از نظر معنا دارای انسجام واحدی هستند و خداوند، آیات قرآن را به گونهای بیان کرده که همساز و هم جهت با هم و دارای ارتباط معنایی هستند. اعتقاد به پیوند آیات با یکدیگر از نظر مفسران، اهمیت فراوان دارد و مفسر را به هنگام تفسیر، به همسویی همه آیات و انسجام درونی آنها سوق مىدهد و هیچ آیه و یا آیاتی را مستقل از دیگر آیات تفسیر نمىکند. در پرتو این دیدگاه، مفسر، کل قرآن را نظاممند و مرتبط با هم مىداند و بین هر بخش و بخشهای دیگر آیات، ارتباط وثیقی در نظر مىگیرد.۶۳
اما در ارتباط با پیوند این مبنا با “استنباط کلامی از قصص قرآن” گفتنی است که قوانین و آموزههای قرآنی که درباره امامت در آیات غیر قصص به صورت مستقیم آمده، در بیشتر موارد همین آموزهها و مقررات در آیات قصص در بیانی غیر مستقیم به صورت تحقق نمونههای عینی آن در تاریخ و سیره انبیاء آمده است. این مطلب از یک سو بیانگر تناسب آیات قصص و آیات غیر قصص در موضوع امامت است.۶۴ و از سوی دیگر تجلی هماهنگی و انسجام قرآن کریم در بخش قصص آن مىباشد. افزون بر اینکه عدم پذیرش این پیوند، آیات قصص را بىارتباط با آیات دیگر نشان خواهد داد و این مطلب با عدم اختلاف در قرآن که از آیه شریفه “وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کَثِیراً”۶۵ برداشت مىشود، منافات دارد. اینک به برخی از ادله قرآنی و روایی هماهنگی آیات قرآن مىپردازیم:
۱-۱-۵-۱- ادله قرآنی
در ارتباط با انسجام و پیوستگی میان آیات قرآن به دو آیه زیر مىتوان استناد نمود:
۱-۱-۵-۱-۱- آیه نفی اختلاف در قرآن
هماهنگى کامل و نظم و انسجام حاکم در میان آیات قرآن یکی از جنبههای اعجاز قرآن کریم است به این معنی که کوچکترین اختلاف و تناقضى در میان آیات و مفاهیم آن وجود ندارد.۶۶ در واقع اگر بدین نکته نیز توجه شود که آیات قرآن در مدت بیست و سه سال به تدریج در مناسبتها و حوادث گوناگون نازل شده است، این حقیقت بیشتر روشن خواهد گردید که قرآن از ناحیه خداوند نازل شده، از قدرت بشر خارج مىباشد زیرا اقتضاى طول زمان و فاصلههاى طولانى در نزول آیات قرآن و در عین حال گستردگى آن، این بود که وقتى این آیات در یک جا جمع گردید، در میان آنها ناهماهنگى و اختلاف دیده شود. ولى قرآن در هر دو صورت اعجاز خود را حفظ نموده است: آن روز که قطعه قطعه نازل مىشد، در همان متفرق بودنش معجزه بود و زمانى هم که از حالت قطعه قطعه بودن خارج و در یک جا جمع آورى شد، جنبه دیگرى از اعجاز به خود گرفت خود قرآن نیز به این ویژگی اشاره مىکند، آن جا که مىفرماید: “أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کَثِیراً”۶۷ این آیه شریفه انسان را به یک موضوع فطرى و وجدانى رهنمون مىسازد که هر کس در ادعا و گفتار خویش بر کذب و دروغ متکى باشد، در نظریاتش اختلاف و در بیانش تناقض، آشکار خواهد شد ولى این اختلاف و تناقض در کتاب آسمانى(قرآن) وجود ندارد، پس بنابراین، قرآن ساخته و پرداخته فکر بشر نبوده، بر پایه دروغ و افترا بنیان نشده است.۶۸ در واقع آیات قرآن هم پیوند با یکدیگر، از ساختار منسجمی برخور دارند و با نگاهی جامع نگر به آنها تفسیرشان به شکل کامل تر صورت مىگیرد.
۱-۱-۵-۱-۲- آیه “اللَّهُ